الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

الهه ی عشق من

عشق من ...

چشمهایش…

امان از آن چشمهایش…

قاتلین من بودند و هر روز بی صدا مرا میکشتند…

اما امروز من به مرگ خودم راضیم…

ولی آن چشمها…

نمیدانم کجای این دنیا…

به چه مینگرند…

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.