الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

عشق اَبدیِ دل م

الهه عشق من؟


میخواهم در آغوش بگیرمت

آنقدر محکم که 

جای عشقم روی تنت بماند

عطر تنم روی پوستت بماند

رد لبهایم روی بدنت بماند

جای انگشتانم روی اندامت بماند

تا همه ی اهالی این شهر بدانند

تنت قلمرو سرکشی های من است

‌ ♥️ع ا ش ق ت م  ع ش ق م ن ♥️

عشق اَبدیِ دل م

عزیزِ چشم های م 

من حســــــــــودم ...

حتی به بادی که موهای ت رانوازش میکند

من حسودم

حتی به آفتابی که تن ت را گرم میکند

و تو لباس ت را کم میکنی

و من نگران نگاه خورشیدم!

من حسودم حتی به دستان ت

که گاه دست به سینه می ایستی!

احساس می کن م خودت را در آغوش گرفته ای

من حسودم به هر چشمی که تو را نگاه میکند

من حسودم به لبخند های ت!

از نثارشان به دیگران

من حسودم به هر چیزی که تو را حس می کند...

عشق اَبدیِ دل م

الهه ی عشق من؟

تو میوه کدام درخت از بهشتی 

که داشتنت 
شیرین ترین وسوسه 
و نداشتنت 
تلخ ترین ممنوعه ی دنیای من شد ..