الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

الهه ی عشق

شرابی تو شراب زندگی بخش ... شبی می نوشمت خواهی نخواهی

الهه ی عشق من

گلویم را به خنجر ِ تکرار روزهای ِ بدون تو  سپرده ام..


کی بر می گردی ؟ 


برگرد ... 


های با توام بر گرد


من بیمار نگاه ت هستم


تب دارم 


تب دلتنگی  


ای مسافر رویا هایم 


نمی خواهم تو را هر روز در غروب


در خیالم مشتاقانه جستجو کنم



با عطر ِ جای خالیت در آغوشم بیدار شوم ...



بر گرد ای عشق


 ای زیبای خفته ...


برگرد !

 عشق دل م سفرت عشق ...

الهه ی عشق من

من اسیر ناز چشمانت شدم آهوی دل م 

بُرده ای عقل از سرم ، جان از تَن م آهوی دل م ...

رقص لب هایت به روح م زِ عسل شیرین تَر است 

بَس که جادو کرده سیمای رُخَت آهوی دل م ...

همچو پروانه به شمع دور تو می‌گردم 

تا همه بال و پَرَم سوز تَنَ م آهوی دل م ...

به شبانگاهِ مهت شکوه سر ساز غمت 

می نوازم با مُژه زُلف سَرَت آهوی دل م ...

من به آهنگ غَمت با عشق تو می رقص م 

لرزش لب های من با عشق تو آهوی دل م ...

می کنی پنهان ترانه با منه تشنه غزل 

غزل قلب منی ، روح منی ، آهوی دل م ....