شبها ماه به من می تابد
خلوتی دوباره دارم با تو
و همه ی جهان را دعوت می کنم
تا به تماشای دونفره هایمان بنشینند
چه شیرین است و چه مهتابی...
تو غرور منی
به تو تکیه می کنم
و اندامم
شکل آغوش تو را می گیرد
تو غرور منی
همیشه
حتی خاطرات رویایی ات
ثانیه هایم را روشن می کند
تو غرور منی
دستهایت همچون درختی پر بار
مرا در اوج نگاه می دارد
من
ریشه هایت را می شناسم
جنگل مهربانی تو با من سخنها می گوید